Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@04:31:56 GMT

دلبستگی‌های روان رنجورانه سیاست خارجی آمریکا

تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۴۸۷۷۵

دلبستگی‌های روان رنجورانه سیاست خارجی آمریکا

فرارو- استفن والت؛ پژوهشگری برجسته در مکتب رئالیسم (واقع گرایی) در روابط بین الملل است. او در سال ۲۰۱۸ میلادی کتابی را با عنوان «جهنم نیات خوب» منتشر کرد که در آن استدلال کرده بود ظرف سه دهه گذشته «هژمونی لیبرال» که در آن امریکا سیاست استقرار اقتصاد بازار آزاد، لیبرال دموکراسی و حقوق بشر را در سراسر جهان دنبال کرده باید با استراتژی «خارج از مرز» جایگزین شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، کشور‌های ثروتمند و قدرتمند مانند ایالات متحده می‌توانند کار‌های مشابه را بار‌ها  انجام دهند حتی زمانی که آن تصمیمات کارآمدی‌ای ندارند و در این باره با پیامد‌های فوری شدید نیز مواجه نمی‌شوند. کرسی کاخ سفید می‌تواند دست به دست شود، منصوبان ریاست جمهوری می‌توانند بیایند و بروند و بحران‌های جدید می‌توانند بدون اخطار بروز کنند و همان پاسخ‌های فرسوده از کشو بیرون کشیده شوند و گرد و غبار از روی آن پاک شده و بار دیگر عملی شوند. افراد صاحب قدرت به ندرت آن رویکرد‌ها را  زیر سوال می‌برند و مخالفان ان رویکرد اگر بخواهند مافوق را متقاعد کنند که کاری متفاوت انجام دهند با یک نبرد دشوار روبرو می‌شوند. در موارد شدید هیچ کس حتی آن‌ها را زیر سوال نمی‌برد. در واقع، این وضعیت سیاست خارجی در حالت اتوپایلوت (خلبان خودکار) است.

من به دنبال کسب منصب سیاسی در واشنگتن نیستم در نتیجه می‌توانم در اینجا چهار پرسش را مطرح کنم:

۱- چرا ما (امریکایی ها) به طور مداوم فکر می‌کنیم که می‌توانیم راه خود را به سوی پیروزی از طریق بمباران هوایی هموار کنیم؟

برای بیش از یک قرن طرفداران استفاده از قوه قهریه هوایی مدعی شده اند که می‌توان از آن قوا برای تنبیه مخالفان و وادار کردن آنان به گفتن آن چه ما می‌خواهیم بهره برداری کرد. از آنجایی که ایالات متحده، اسرائیل، روسیه و چند کشور دیگر می‌توانند از نیروی هوایی تقریبا بی بدیل و بی رقیب در برخی نقاط برای مثال، در غزه، اوکراین و یمن استفاده کنند آنان به طور مداوم فکر می‌کنند که پرتاب بمب، انجام حملات پهپادی یا شلیک موشک‌های کروز به سوی اهداف دشمن دشمنان را متقاعد می‌کند که پرچم سفید را به اهتزاز درآورده و هر کاری که از آنان خواسته می‌شود را انجام دهند. با این وجود، شواهد نشان داده که استفاده از نیروی هوایی به ندرت یا هرگز یک ابزار موثر مجبور سازنده طرف مقابل برای پیروی از خواسته‌های ما بوده است.  

بمباران آلمان و ژاپن باعث تسلیم شدن رهبران آن دو کشور نشد و بمباران گسترده‌ای که ایالات متحده علیه ویتنام شمالی انجام داد، هانوی را متقاعد نکرد که از کارزار خود برای متحد کردن  ویتنام شمالی و جنوبی دست بردارد. حملات هوایی مکرر اسرائیل به لبنان و غزه حزب‌الله یا حماس را متقاعد نکرده  که سلاح‌های خود را زمین بگذارند یا تمایل فلسطینیان به تشکیل کشورشان را کاهش نداده اند. در هر صورت، چنین اقداماتی صرفا عزم دشمنان را تقویت کرده است. کارزار بمباران سعودی‌ها در یمن انصارالله را متقاعد نکرد که دست از اقدامات اش بردارد و حملات روسیه به شهر‌های اوکراین نیز کی یف را متقاعد به تسلیم شدن نکرده است.

نیروی هوایی به دو دلیل اصلی یک ابزار مجبور سازنده ضعیف است نخست آن که علیرغم بهبود در عملکرد، دقت و نظارت نیروی هوایی متعارف نمی‌تواند جامعه را به زانو درآورد و آن را مجبور به تبعیت کند. به غزه نگاه کنید: منطقه کوچک و پرجمعیتی است که اسرائیل می‌تواند آزادانه هر طور که می‌خواهد آن را بمباران کند، اما اسرائیل هنوز نمی‌تواند حماس را به این طریق از بین ببرد و تلاش هایش برای انجام این کار آسیب‌های بی شماری به وجهه جهانی اسرائیل وارد ساخته است. دوم آن که انداختن بمب بر روی مردم نه میل به تبعیت بلکه روحیه مقاومت و میل به انتقام را در آنان ایجاد می‌کند.

۲- چند بار باید "بازدارندگی" را احیا کنیم؟

هنگامی که کشور‌های قدرتمند علیه دشمنی که کاری را انجام داده که دوست ندارند از زور استفاده می‌کنند مقام‌های دولتی اغلب ادعا می‌کنند که هدف شان "احیای بازدارندگی" بوده است. مقام‌های اسرائیلی  طی سال‌ها بار‌ها هدف خود را بازگرداندن بازدارندگی اعلام کرده اند که آخرین مورد آن پس از حمله حماس در ۷ اکتبر بوده است. به همین ترتیب، سیاستمداران آمریکایی که به دنبال توجیه استفاده از زور هستند معمولا احیای بازدارندگی علیه ایران، روسیه و انصارالله و هر بازیگری که ممکن است کاری انجام دهد که ما به ان اعتراض داریم را امری ضروری می‌دانند.

اگر کشوری متوجه شود که مجبور است بازدارندگی را به طور منظم بازگرداند باید این احتمال را در نظر بگیرد که پاسخ هایش اثر مورد نظر را نداشته باشد. ادامه مجازات بازیگری با هدف احیای بازدارندگی به شما می‌گوید که ضربه زدن به او در گذشته محاسبه هزینه‌ها و منافع آن را آن طور که می‌خواهید تغییر نداده است. حتی ممکن است مشکل را بدتر کرده باشد یا با تقویت میل حریف برای انتقام جویی یا با افزایش نیاز آن بازیگر به نشان دادن این که نمی‌توان آن را ترساند همراه بوده باشد.

سرکشی در مقابل تنبیه مکرر نشان می‌دهد که حریف انگیزه بالایی دارد و کشور‌هایی که تلاش شان برای احیای بازدارندگی با شکست مواجه می‌شود باید از خود بپرسند که آیا راه دیگری برای کاهش انگیزه حریف به منظور به چالش کشیدن وضع موجود وجود دارد یا خیر.  آیا نمی‌توان تصور کرد که نوعی سازش بهتر از دور دیگری از خشونت بیهوده و بی اثر خواهد بود و اولی بهتر می‌تواند مشکل را خنثی کند؟

۳- آیا ایالات متحده در نهایت می‌تواند بپذیرد که کره شمالی از سلاح‌های هسته‌ای خود دست نخواهد کشید؟

کره شمالی یک مشکل خاردار برای کره جنوبی، ایالات متحده و گاهی حتی حامی چینی آن است. دولت‌های مکرر ایالات متحده مجبور شده اند بیش از آن چه که احتمالا می‌خواستند به پیونگ یانگ توجه کنند و بخش بزرگی از نگرانی آنان بر روی برنامه هسته‌ای آن کشور متمرکز بوده است. دولت کلینتون تلاش کرد تا کیم جونگ ایل رهبر سابق کره شمالی را از طریق  چارچوب توافق شده در سال ۱۹۹۴ متقاعد کند که از تسلیحات هسته‌ای چشم پوشی کند، اما هیچ یک از طرفین به پایان معامله خود ادامه ندادند و توافق در نهایت به هم ریخت. کره شمالی اولین آزمایش تسلیحاتی خود را در سال ۲۰۰۶ انجام داد و گمان می‌رود امروز زرادخانه‌ای متشکل از ۴۰ تا ۵۰ کلاهک هسته‌ای در اختیار داشته باشد. کره شمالی خواهان تسلیحات هسته‌ای است، زیرا این سلاح‌ها تضمین نهایی در برابر تلاش‌های خارجی برای سرنگونی خانواده کیم است. به سختی می‌توان ترکیبی از چماق و هویج را تصور کرد که بتواند رهبران پیونگ یانگ را متقاعد کند از تسلیحات هسته‌ای خود دست بردارند.

با این وجود،  "خلع سلاح هسته ای" کره شمالی هدف اصلی سیاست آمریکاست. به عبارت دیگر، ایالات متحده رسما به یک هدف دست نیافتنی متعهد است که نم‌تواند تلاش‌ها را برای ایجاد رویکردی موثرتر برای این مشکل تکراری محدود کند. اگرچه کارشناسان معتبر از ایالات متحده و شرکای منطقه‌ای آن خواسته اند که واقعیت زرادخانه هسته‌ای کره شمالی را بپذیرند سیاست ایالات متحده هم چنان گرفتار هدف گذاری پیش‌تر انجام شده است. آیا زمان آن نرسیده که واقعیت را بپذیریم و سیاست ایالات متحده را بر این باور قرار دهیم که کره شمالی به احتمال زیاد از در اختیار داشتن زرادخانه هسته‌ای خود منصرف نخواهد شد؟

۴- آیا ایالات متحده هرگز استفاده بیش از حد از تحریم‌های اقتصادی را متوقف خواهد کرد؟

هر زمان که سیاستگذاران ایالات متحده از کسی عصبانی هستند و می‌خواهند کاری انجام دهند اولین راه حل شان مسدود کردن برخی از دارایی‌های خارجی، محدود کردن تجارت، محروم کردن دشمن از دسترسی به بازار‌های مالی جهانی یا محدود کردن توانایی برخی مقام‌های خارجی است. امریکا از ابزار تحریم استفاده می‌کند در حالی که همگان متوجه شده اند که تحریم در رفتار هدف کوچک‌ترین تغییری ایجاد نکرده است.

همانند مورد استفاده از نیروی هوایی تحریم‌ها با طراحی مناسب می‌توانند به یک کشور در دستیابی به برخی از اهداف سیاست خارجی خود کمک کنند. برای مثال، در زمان جنگ  تحریم‌ها می‌توانند دشمن را تضعیف کرده و توانایی او را برای مبارزه کاهش دهند اگرچه به ندرت تاثیرات تعیین کننده‌ای دارند و مطمئنا به سرعت عمل نمی‌کنند. همان طور که مطالعات علمی دقیق نشان داده اند ترس از تحریم‌های آینده ممکن است برخی از اهداف را متقاعد کند که کاری انجام ندهند، اما اگر آنان پیشروی کنند و تهدید ناشی از تحریم‌ها را نادیده بگیرند به این معنی است که آنان فشار را پیش بینی کرده و حاضر شده اند بهای آن را بپردازند.

تحریم‌ها معمولا بسیار کُند عمل می‌کنند در نتیجه باعث نمی‌شوند دشمنان مصمم رفتارشان را تغییر دهند. با این وجود، سیاستگذاران امریکایی هنوز در اعمال آن اصرار می‌ورزند بدون آن که به این فکر کنند که آیا این تحریم‌ها جواب می‌دهند و کارآمد بوده اند یا خیر. ما هنوز منتظر فروپاشی رژیم کمونیستی کوبا پس از ۶۵ سال تحریم هستیم که همه آن چه را که باید در مورد اثربخشی تحریم به عنوان یک ابزار مجبور سازنده بدانید به شما می‌گوید!

همان طور که احتمالا متوجه شده اید یک موضوع مشترک در فهرست پرسش هایم وجود دارد. از آنجایی که ایالات متحده ابزار‌های زیادی دارد که می‌تواند از آن برای تحت فشار قرار دادن دیگران استفاده کند تمایل قدرتمندی برای دستیابی به یک یا چند مورد از آن‌ها در اولین نشانه مشکل وجود دارد. ما تصمیم می‌گیریم که می‌خواهیم دیگران چه کاری انجام دهند (یا انجام ندهند)، خواسته‌های خود را به آنان اطلاع می‌دهیم و سپس شروع به افزایش فشار یا مجازات می‌کنیم به این امید که طرف مقابل تسلیم شود. با این وجود، این رویکرد به ندرت جواب می‌دهد، زیرا ما معمولا از دیگران می‌خواهیم امتیازات اساسی بدهند، اما در عمل اعمال فشار به دشمنان دلیل بیش تری برای مقاومت در برابر ما می‌دهد. اگر یک دولت خارجی یا گروه شورشی به محض این که واشنگتن چند بمب پرتاب می‌کند یا جریمه‌های مالی اعمال می‌کند تسلیم شود چه چیزی می‌تواند جلوی مقام‌های امریکایی را بگیرد که درخواست‌های بیش تری را از طرف مقابل مطرح نکنند؟ اتکای بیش از حد ما (امریکایی ها) به ابزار‌های قهرآمیز و و دلبستگی سرسختانه مان به اهداف دست نیافتنی موانع مهمی بر سر راه سیاست خارجی موثرتر ایالات متحده هستند.

واشنگتن به جای متقاعد کردن دیگران برای انجام آن چه می‌خواهیم با حداقل توسل به تهدید‌ها و فشار‌ها که وظیفه اصلی دیپلماسی است امیدوار است که جعبه ابزار متشکل از ابزار‌های مجبور سازنده به آن کشور اجازه دهد بدون نیاز به مصالحه زیاد و یا بدون هیچ گونه مصالحه‌ای راه خود را طی کند. درک دیگران و تلاش برای یافتن راه حل‌های قابل قبول متقابل دشوار و زمان بر است در حالی که اعمال تحریم‌های بیش‌تر یا ارسال یک جنگنده سریع کاری آسان است و باعث می‌شود افراد مسئول مصمم به نظر برسند. بااین وجود، متاسفانه این رویکرد "بگیر یا رها کن" دلیل کمی برای متقاعد شدن به طرف مقابل به منظور انعقاد یک معامله با امریکا می‌دهد و حتی دلیل کم تری برای پایبندی به هر معامله‌ای که ممکن است بتوانیم بر آنان تحمیل کنیم می‌دهد.


منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل ایالات متحده سیاست خارجی نیروی هوایی کاری انجام انجام دهند کره شمالی طرف مقابل تحریم ها شده اند هسته ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۴۸۷۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نظم جایگزین چین و آن چه آمریکا باید از آن بیاموزد

فرارو- الیزابت اکانومی؛ رئیس بخش مطالعات آسیا در شورای روابط خارجی آمریکا است. او مشاور ارشد وزیر بازرگانی چین در دولت بایدن و عضو ارشد در موسسه هوور در دانشگاه استنفورد بوده است.

به گزارش فرارو به نقل از فارین افرز؛ در حال حاضر جاه‌طلبی "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین برای دوباره شکل بخشیدن به جهان غیر قابل انکار است. او می‌خواهد شبکه اتحاد‌های واشنگتن را منحل کرده و آن چه از آن تحت عنوان "ارزش‌های غربی" یاد می‌کند را از نهاد‌های بین المللی حذف نماید. او می‌خواهد دلار جایگاه فعلی اش در اقتصاد جهانی را از دست بدهد. در نظم چند قطبی جدید مدنظر شی، نهاد‌ها و هنجار‌های جهانی تحت تاثیر مفاهیم چینی در مورد امنیت و توسعه اقتصادی مشترک، ارزش‌های چینی درباره حقوق سیاسی تعیین شده توسط دولت و فناوری چینی قرار خواهند گرفت. در آن شرایط چین دیگر نیازی به جنگ برای رهبری نخواهد داشت و در هدف تعیین شده شی، نقش محوری چین تضمین خواهد شد.

شی در سخنرانی دسامبر گذشته خود گفته بود: "چین یک کشور بزرگ با اعتماد به نفس، باز و فراگیر است که بزرگترین بستر همکاری‌های بین المللی را ایجاد نموده و راهنمای اصلاح نظام بین المللی بوده است". او مدعی شد که برداشت اش برای نظم جهانی "جامعه‌ای با آینده مشترک برای بشر" از "ابتکار عمل چینی" به "اجماع بین المللی" تبدیل شد و با اجرای چهار برنامه چینی تحقق می‌یابد: ابتکارعمل کمربند و جاده، ابتکارعمل توسعه جهانی، ابتکارعمل امنیت جهانی و ابتکارعمل جهانی تمدن.

در خارج از چین چنین سخنرانی‌های دلپذیری عموما به خصوص از جانب مقام‌های امریکایی نادیده گرفته می‌شوند. علت مشخص است: به نظر می‌رسد تعداد زیادی از برنامه‌های چین در حال شکست یا عقب نشینی هستند. بسیاری از همسایگان چین به واشنگتن نزدیک می‌شوند. هم چنین اقتصاد چین متلاطم است. علاوه بر آن سبک دیپلماسی گرگ جنگجو ممکن است شی را راضی کند، اما از این طریق چین تعداد دوستان اندکی در خارج از کشور به دست خواهد آورد.

پیشنهاد‌های چین به بسیاری از کشور‌هایی که از نظم کنونی ناامید هستند و به حاشیه رانده شده‌اند قدرت می‌بخشد. ابتکارعمل‌های چین توسط یک استراتژی عملیاتی جامع با منابع خوب و منضبط پشتیبانی می‌شوند. این موضوع باعث جلب حمایت کشور‌های غیر دموکراتیک از چین از طریق عضویت در سازمان‌های چند جانبه شده است. چین موفق شده خود را عامل تغییرات خوشایند نشان داده و در عین حال ایالات متحده را به عنوان مدافع وضعیت موجودی که کم‌تر کسی آن را دوست دارد نشان دهد.

دستور بازی پکن با یک چشم انداز کاملا تعریف شده از نظم جهانی دگرگون شده آغاز می‌شود. دولت چین خواهان سیستمی است که نه تنها بر اساس چند قطبی گرایی بلکه براساس حاکمیت مطلق ساخته شده باشد. امنیت از این دیدگاه ریشه در اجماع بین المللی و منشور سازمان ملل دارد. حقوق بشر تعیین شده توسط دولت بر اساس شرایط هر کشور خواهد بود و توسعه به عنوان "کلید اصلی" برای همه راه حل‌ها قلمداد می‌شود. در چنین ایده آلی از سوی چین جهان شاهد پایان سلطه دلار آمریکا خواهد بود. این دیدگاه به گفته پکن در تضاد کامل با سیستمی است که ایالات متحده از آن حمایت می‌کند.

پکن مدعی است که چشم انداز ترسمی آن کشور منافع اکثریت مردم جهان را پیش می‌برد. چشم انداز چین طوری طراحی شده است که تقریبا برای همه کشور‌ها قانع کننده باشد. کشور‌هایی که دموکراتیک نیستند انتخاب‌های شان تایید خواهد شد. کشور‌هایی که دموکراتیک هستند، اما در زمره قدرت‌های بزرگ نیستند صدای بیشتری در نظام بین الملل به دست خواهند آورد و سهم بیش تری از مزایای جهانی شدن خواهند داشت. حتی قدرت‌های اصلی دموکراتیک نیز می‌توانند به این موضوع فکر کنند که آیا سیستم فعلی برای مقابله با چالش‌های امروزی مناسب است یا آن که چین چیز بهتری برای ارائه دارد.

شاید ناظران در امریکا بخواهند چشم شان را بر روی این واقعیت ببندند که نارضایتی از نظم بین المللی کنونی باعث ایجاد مخاطبانی در جهان شده که نسبت به پیشنهاد‌های چین رویکرد بازتری از خود نشان داده و از آن استقبال می‌کنند. نادیده گرفتن این موضوع از سوی سیاستگذاران امریکایی و غربی امری خطرناک خواهد بود.

برای بیش از دو دهه چین به "مفهوم امنیتی جدید" اشاره کرده است که هنجار‌هایی مانند امنیت مشترک، تنوع سیستم و چند قطبی گرایی را در بر می‌گیرد. در سالیان اخیر چین به این باور رسیده که توانایی پیشبرد چشم انداز خود را به دست اورده است. به همین منظور شی در اولین دهه زمامداری خود برنامه‌های جهانی‌ای را ارائه کرد از جمله ابتکارعمل کمربند و جاده در سال ۲۰۱۳، ابتکارعمل توسعه جهانی  در سال ۲۰۲۱ و ابتکارعمل جهانی امنیت در سال ۲۰۲۲ میلادی. هر یک از آن ابتکارعمل‌ها به نحوی در پیشبرد تحول نظام بین المللی و مرکزیت چین در آن نقش دارند. برنامه ابتکارعمل کمربند و جاده بستری برای پکن بود تا ضمن استفاده از ظرفیت مازاد صنعت ساخت و ساز چین به نیاز‌های زیرساختی اقتصاد‌های نوظهور و با درآمد متوسط رسیدگی کند.

ابتکارعمل توسعه جهانی به طور گسترده تری بر توسعه جهانی تمرکز دارد و چین را کاملا در جایگاه راننده قرار می‌دهد. چین در این راستا از طریق سازمان‌های همکاری مشترک از پروژه‌های در مقیاس کوچک حمایت می‌کند که به کاهش فقر، اتصال دیجیتال، تغییرات آب و هوا و سلامت و امنیت غذایی می‌پردازند. این اقدام اولویت پکن برای توسعه اقتصادی به عنوان مبنایی برای حقوق بشر را ارتقا می‌دهد. برای مثال، یک سند دولتی در مورد این برنامه کشور‌های دیگر را متهم می‌کند که "مسائل توسعه را با تاکید بر حقوق بشر و دموکراسی" به حاشیه رانده اند.

ابتکارعمل امنیت جهانی به عنوان سیستمی برای ارائه "خرد چینی و راه حل‌های چینی" برای ترویج "صلح و آرامش جهانی" قلمداد شده است. به گفته شی هدف از این ابتکارعمل آن است که از کشور‌هایی حمایت شود که ذهنیت جنگ سرد و یکجانبه گرایی را رد می‌کنند و معتقد به حل اختلافات از طریق گفتگو و مشورت بوده و از عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر حمایت می‌کنند. در پشت این لفاظی‌ها واقعیت آن است که چنین ابتکارعملی با هدف پایان دادن به سیستم‌های اتحاد ایالات متحده، ایجاد امنیت به عنوان پیش شرط توسعه و ارتقای حاکمیت مطلق و امنیت تفکیک ناپذیر طراحی شده است یا این تصور که امنیت یک کشور با هزینه دادن دیگر کشور‌ها تامین نشود. چین و روسیه از این مفهوم برای توجیه حمله روسیه به اوکراین استفاده کرده‌اند و استدلال می‌کنند که حمله مسکو به اوکراین برای متوقف کردن ناتو که در حال گسترش قلمرو به سوی روسیه بود امری ضروری بوده است.

با این وجود، استراتژی شی سال گذشته و با انتشار طرح تمدن جهانی در ماه مه ۲۰۲۳ تکمیل شد و این ایده را پیش می‌برد که کشور‌هایی با تمدن و سطوح توسعه متفاوت مدل‌های سیاسی و اقتصادی متفاوتی خواهند داشت.

این استراتژی مدعی است که دولت‌ها حقوق را تعیین می‌کنند و هیچ کشور یا مدلی وظیفه کنترل گفتمان حقوق بشر را ندارد. همان گونه که "کین گانگ" وزیر خارجه سابق چین گفت:"هیچ مدل واحدی برای حمایت از حقوق بشر وجود ندارد". بنابراین، از دیدگاه چینی یونان با سنت‌های فلسفی و فرهنگی و سطح توسعه خاص خود ممکن است تصور و عملکرد متفاوتی نسبت به چین نسبت به حقوق بشر داشته باشد، اما از دید زمامداران چین هر دو به یک اندازه معتبر هستند. رهبران چین سخت کار می‌کنند تا کشور‌ها و موسسات بین المللی را وادار به پذیرش چشم انداز جهانی خود کنند. استراتژی آنان چند سطحی است: انعقاد قرارداد‌های مهم با کشورها، ادغام ابتکارعمل‌ها یا اجزای آن‌ها در سازمان‌های چند جانبه و گنجاندن پیشنهادات آن‌ها در نهاد‌های حاکمیتی جهانی.

چین برخلاف ایالات متحده سرمایه گذاری زیادی در منابع دیپلماتیک لازم برای بازاریابی ابتکارعمل‌های خود انجام می‌دهد. آن کشور بیش از هر کشور دیگری سفارتخانه و دفاتر نمایندگی در سرتاسر جهان دارد و دیپلمات‌های چینی اغلب در کنفرانس‌ها سخنرانی می‌کنند و جریانی از مقالات را در مورد ابتکارعمل‌های مختلف چین در رسانه‌های خبری محلی منتشر می‌کنند.

این دستگاه دیپلماسی توسط شبکه‌های رسانه‌ای چینی به همان اندازه گسترده حمایت می‌شود. برای مثال، CGTN شبکه خبری بین المللی چین دو برابر شبکه خبری امریکایی "سی ان ان" دفاتر خارجی دارد و "شین هوا" سرویس خبری رسمی چین بیش از ۱۸۰ دفتر در سراسر جهان دارد.

کارشناسان آلمانی فاش ساختند که فناوری هواوی باعث مسدود شدن وب سایت‌ها در ۱۷ کشور جهان شده است. هرچه دولت‌ها هنجار‌ها و فناوری‌های چینی که آزادی‌های سیاسی و مدنی را سرکوب می‌کنند بیش‌تر بپذیرند پکن بیش‌تر می‌تواند حقوق بشر جهانی در نظام بین المللی کنونی را تضعیف کند.

علاوه بر این، شی نقش دستگاه امنیتی چین را به عنوان یک ابزار دیپلماتیک افزایش داده است. ارتش آزادیبخش خلق چین نیز در حال انجام مانور‌ها با تعداد فزاینده‌ای از کشور‌ها و ارائه آموزش به نظامیان در سراسر جهان است. برای مثال، سال گذشته چین بیش از ۱۰۰ مقام نظامی ارشد را از تقریبا ۵۰ کشور آفریقایی و اتحادیه آفریقا برای شرکت در سومین مجمع صلح و امنیت چین و آفریقا به پکن دعوت کرد.

چین استراتژی خود را با صبور بودن و فرصت طلبی تقویت کرده است. پکن منابع انبوهی را برای ابتکارعمل‌های خود فراهم می‌کند و به دیگر کشور‌ها درباره تداوم حمایت بلند مدت خود اطمینان خاطر می‌دهد و مقام‌های چینی را قادر می‌سازد تا در صورت بروز فرصت‌ها به سرعت عمل کنند. برای مثال، پکن برای اولین بار نسخه‌ای از ابتکارعمل جاده ابریشم سلامت را در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد، اما توجه کمی به آن جلب شد. با این وجود، در سال ۲۰۲۰ آن کشور از پاندمی کووید-۱۹ برای دمیدن جان تازه‌ای به آن پروژه استفاده کرد. شی نطق مهمی در مجمع جهانی بهداشت ایراد کرد و چین را به عنوان مرکزی برای منابع پزشکی معرفی کرد.

ابتکارعمل کمربند و جاده چشم انداز ژئواستراتژیک و اقتصادی را در بسیاری از مناطق آفریقا، جنوب شرقی آسیا و به طور فزاینده‌ای در آمریکای لاتین تغییر داده است. برای مثال، هواوی ۷۰ درصد از تمام قطعات زیرساخت مخابراتی اینترنت نسل چهارم آفریقا را فراهم می‌کند.

بخشی از این که چرا تلاش‌های پکن در حال گسترش است به این موضوع ارتباط دارد که سیستم کنونی تحت رهبری ایالات متحده در بسیاری از نقاط جهان محبوبیت ندارد. آن کشور سابقه خوبی در مواجهه با چالش‌های جهانی مانند پاندمی ها، تغییرات آب و هوایی، بحران‌های بدهی یا کمبود مواد غذایی ندارد  که همگی به طور نامتناسبی بر آسیب پذیرترین افراد سیاره تاثیر می‌گذارند. بسیاری از کشور‌ها بر این باورند که سازمان ملل و نهاد‌های آن از جمله شورای امنیت توزیع قدرت در جهان را به اندازه کافی بازتاب نمی‌دهند. نظام بین الملل نیز توانایی حل مناقشات طولانی مدت یا جلوگیری از منازعات جدید را اثبات نکرده است و ایالات متحده به طور فزاینده‌ای خارج از نهاد‌ها و هنجار‌هایی که به ایجاد آن‌ها کمک کرد عمل می‌کند: اعمال تحریم‌های گسترده بدون تایید شورای امنیت، کمک به تضعیف نهاد‌های بین المللی مانند سازمان تجارت جهانی و در دوران دولت ترامپ خروج از توافق‌های جهانی.

سرانجام، چارچوب بندی دوره‌ای واشنگتن از نظام جهانی به عنوان سیستمی که بین خودکامه‌ها و دموکراسی‌ها تقسیم شده است بسیاری از کشور‌ها از جمله برخی از کشور‌های دموکراتیک را از خود بیگانه می‌کند.

حتی اگر چشم انداز چین به طور کامل محقق نشود آن کشور می‌تواند از این نارضایتی برای دستیابی به پیشرفت قابل توجهی در تحقیر مادی نظام بین المللی فعلی استفاده کند  مگر آن که جهان جایگزین معتبری داشته باشد.

بنابراین، ایالات متحده باید به شدت حرکت کند تا خود را به عنوان نیرویی برای تغییر سیستم معرفی نماید. . دورنمای امریکا باید با پیشبرد یک انقلاب اقتصادی و تکنولوژیکی آغاز شود که چشم انداز دیجیتال، انرژی، کشاورزی و سلامت جهان را به شیوه‌هایی فراگیر تغییر دهد و به رفاه جهانی مشترک کمک نماید. واشنگتن برخی از بلوک‌های سازنده این چشم انداز را از طریق شورای تجارت و فناوری ایالات متحده و اتحادیه اروپا، چارچوب اقتصادی هند و اقیانوس آرام و مشارکت برای سرمایه گذاری در زیرساخت جهانی به کار گرفته است. 

اقتصاد‌های نوظهور و کشور‌های غیر دموکراتیک از چشم انداز امریکا طرد شده اند. در نتیجه، واشنگتن باید ترتیبات منطقه‌ای مشابه آن چه را که با شرکای آسیایی و اروپایی خود ایجاد کرده برای آن کشور‌ها نیز در دستور کار قرار دهد. کشور‌های بیش تری باید وارد شبکه‌هایی شوند که واشنگتن ایجاد می‌کند تا زنجیره‌های تامین قوی تری ایجاد کند مانند آن چه که توسط قانون تراشه ایجاد شده است. هم چنین، برای کشور‌هایی مانند کامبوج و لائوس که از ترتیبات موجود مرتبط مانند چارچوب هند و اقیانوس آرام کنار گذاشته شده اند باید راهی به منظور عضویت در نظر گرفته شود. این کار باعث می‌شود ردپای توسعه امریکا گسترش یافته  و مسیر متفاوتی را در مقابل مسیر چین به دیگر کشور‌ها ارائه دهد.

هوش مصنوعی یک فرصت منحصر به فرد برای ایالات متحده ارائه می‌کند تا رویکردی جدید و فراگیرتر را نشان دهد. همان طور که کاربرد‌های کامل آن مورد توجه قرار می‌گیرد هوش مصنوعی به هنجار‌های بین المللی جدید و نهاد‌های بالقوه جدید نیاز دارد تا اثرات منفی آن را محدود کنند. ایالات متحده باید با کشور‌هایی غیر از متحدان و شرکای سنتی خود برای تدوین مقررات هوش مصنوعی وارد تعامل شود. این تلاش مستلزم آن است که واشنگتن به طور موثرتری از بخش خصوصی و جامعه مدنی ایالات متحده استفاده کند همان طور که چین از شرکت‌های دولتی و بخش خصوصی خود برای پیشبرد ایتکارعمل هایش استفاده کرده است.

در نهایت، برای جلوگیری از اصطکاک غیر ضروری ایالات متحده باید به تثبیت روابط ایالات متحده و چین از طریق تعریف زمینه‌های جدید همکاری، گسترش تعامل جامعه مدنی، کاهش لفاظی‌های بی مورد خصمانه، مدیریت استراتژیک سیاست خود در قبال تایوان ادامه دهد.

چین درست می‌گوید: نظام بین المللی نیاز به اصلاح دارد".  با این وجود، پایه‌های این اصلاح به بهترین وجه در صراحت، شفافیت، حاکمیت قانون و مسئولیت پذیری رسمی است که مشخصه‌های دموکراسی‌های مبتنی بر بازار در جهان است. نوآوری جهانی و خلاقیت لازم برای حل چالش‌های جهان در جوامع باز به بهترین وجه رشد می‌کند. شفافیت، حاکمیت قانون و پاسخگویی رسمی پایه و اساس رشد اقتصادی سالم و پایدار جهانی است و نظام کنونی اتحاد‌ها اگرچه برای تضمین صلح و امنیت جهانی ناکافی است، اما به مدت بیش از هفت دهه به جلوگیری از وقوع جنگ بین قدرت‌های بزرگ جهان کمک کرده است. چین هنوز نتوانسته اکثریت مردم کره زمین را متقاعد کند که نیات و توانایی هایش برای شکل دادن به قرن بیست و یکم مورد نیاز است.

دیگر خبرها

  • نظم جایگزین چین و آن چه آمریکا باید از آن بیاموزد
  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • کمک‌ های جدید آمریکا چه معنایی برای اوکراین و پوتین دارد؟
  • آمریکا "هواپیمای روز قیامت" جدید می‌سازد
  • آیا اعتراضات دانشجویی باعث تغییر سیاست آمریکا می‌شود؟
  • آمریکا "هواپیمای روز قیامت" جدید می سازد
  • به وقتِ بیداری
  • ضد حمله آمریکا به توسعه روابط ایران با شرق | فشار بر مالزی
  • هاله غریط استعفا داد + جزئیات
  • پکن: ایالات متحده مانع توسعه چین می‌شود